جدول جو
جدول جو

معنی شا محله - جستجوی لغت در جدول جو

شا محله
از توابع لیتکوه آمل
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان سیاهکل رود بخش رودسر شهرستان لاهیجان. سکنه 150 تن. آب آن از نهر سیاهکل رود. محصول آنجا برنج. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است از توابع چهاردانگه بخش هزارجریب مازندران. (ترجمه سفرنامۀ مازندران رابینو ص 167)
لغت نامه دهخدا
(گِ مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل واقع در 15000 گزی شمال خاوری آمل، کنار رود خانه هراز. هوای آن معتدل و دارای 215 تن سکنه است. آب آن از رود خانه هراز ومحصول آن برنج، کنف و صیفی است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان حومه بخش رامسر، شهرستان شهسوار. واقع در 4 هزارگزی باختری رامسر و یک هزارگزی جنوب راه شوسۀ رامسر به رودسر. دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی. دارای 760 تن سکنه گیلکی و فارسی زبان. آب آن از رودخانه صفارود. محصول آن چای و مرکبات و شغل اهالی زراعت و چوبداری و نجاری و قصابی و سفیدگری در رامسر و توابع است و دبستانی نیز دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَحَلْ لِ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان آمل. سکنۀ آن 620 تن. آب آن از رود هراز. صنایع دستی زنان کتان بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شَ مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان گسگرات بخش صومعه سرا از شهرستان فومن. سکنۀ آن 171 تن. آب آن ازرودخانه شاندرمن است. محصول عمده برنج، توتون و مختصر ابریشم میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لِ)
نام دهی است از دیه های اطراف تنکابن. (از سفرنامۀرابینو ترجمه فارسی ص 143). مخفف آن شل محله است
لغت نامه دهخدا
(کَ نَ)
دهی از دهستان سیاهکلرود است که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 210 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی است از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 47 هزارگزی جنوب باختر قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 217 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و بنشن و شغل مردمش زراعت و قالیچه بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان خرق بخش حومه شهرستان قوچان که در 42 هزارگزی جنوب باختری قوچان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 864 تن سکنه و آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و شغل مردمش زراعت و مالداری و قالیچه و کرباس بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
اسمر. گندمگون. قهوه ای رنگ. (ناظم الاطباء). اما در جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(مَ حَلْ لِ)
دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 180 تن سکنه. آب آن از رودخانه. محصول آن برنج. کنف. صیفی و نیشکر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(شُ مَ حَلْ لَ)
دهی از دهستان لنگاشهرستان شهسوار. سکنۀ آن 110 تن. آب آن از رود خانه کاظمرود. محصول عمده آنجا برنج، چای و مرکبات. راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ حَلْ لَ / لِ)
دو تن که در یک کوی خانه دارند. همسایه
لغت نامه دهخدا
رئیس محله، در بازیهای کودکان مبدا یا محلی است که بازی از آن جا شروع و به همان جا ختم میشود که بدان هوا نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
رودخانه ای که از ارتفاع هزار و سیصد متری کوه البرز و از ارتفاعات
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع گیل خواران قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از دهستان عشرستاق هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
محله ی بالا
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع شیرگاه سوادکوه، از توابع دهستان یخکش بهشهر، از
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع لنگای شهر عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع پنج هزاره ی بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی